جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۶۰: گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتم که عهد یار جفاجوی بشکنم یاد وصالش آمد و بگرفت دامنم از مهر روی خوب تو چون ذرّه ز آفتاب سرگشته در هوای تو ای دلستان منم سر درنیاورم به بهشت برین و حور چون گشت خاک کوی تو جانا نشیمنم آن ماه دلستان ز سر عجب و ناز گفت او خوشه چین چرا شده آخر ز خرمنم دادم جواب کای بت دلخواه نازنین در سر چو نور دیده و جانی تو در تنم پای دلم مقید زنجیر زلف تست تا کی دو دست شوق ز هجران به سر زنم بازآی تا به دامن وصلت زنم دو دست جان جهان فدای رخ آن صنم کنم جهان ملک خاتون