جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۱۱: دل به غم تو بسته ام و از همه خلق رسته ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل به غم تو بسته ام و از همه خلق رسته ام چون سر زلف خویشتن چند کنی شکسته ام یاد من آر از کرم زآنکه به یاد وصل تو شاد نگشت خاطرم تا به غمت نشسته ام تا به غمت نشسته ام ای بت دلربای من رشته مهر و دوستی از همه کس گسسته ام گر ز کمان ابروان تیر جفا گشاده ای دیده گشاده بر رخت دل به جفات بسته ام پرده برافکن از رخت تا نظری ببینمت زآنکه به روی چون مهت فال بود خجسته ام چند کشم جفای تو چند برم عنای تو دست خود از وفای تو و از دل خویش بسته ام رحم کن ای حبیب من لطف کن ای طبیب من شربتی از لبم بده کز تو عظیم خسته ام جان و جهان و صبر و دل در سر کار عشق شد با همه درد دل کنون از غم تو نرسته ام جهان ملک خاتون