جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۰۱: به چشم و ابروی شوخ ای دلارام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به چشم و ابروی شوخ ای دلارام ببردی از دلم یکباره آرام تو طعم درد هجر، آن روز دانی که نوشی جرعه ای خوناب از این جام به شست زلف تو پابند گشته نمی دانم که چون باشد سرانجام خبر داری نگارا کز هوایت مرا شهباز دل افتاده در دام بگفتم با دل آن آهوی وحشی نگشته در جهان با هیچکس رام مپز دیگ هوایش را که دایم نگردد پخته کاین سودا بود خام ز لعلش کام دل مشکل بیابی چرا کان نازنین شوخیست خودکام گر آری رحمتی بر حال زارم تو را ماند به نیکی در جهان نام جهان ملک خاتون