جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۸۰۲: چون من ندارم جز تو کس جز تو ندارم هیچکس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون من ندارم جز تو کس جز تو ندارم هیچکس فریاد خوانم بر درت آخر به فریادم برس آشفته ام چون موی تو بر آرزوی روی تو سرگشته ام در کوی تو بر تو ندارم دست رس گفتم ز لعلت خسته ام یک شربت آبی ده مرا آمد به گوشم زان دو لب گفتا که ما را از تو بس کشتی در افکن ای دل مسکین ببین در بحر غم سیل فراقش را که چون بگرفت ما را پیش و پس گرچه تویی فارغ ز ما ما را میسّر چون شود دوری ز روی مهوشت ای نور دیده یک نفس تا دل هوایی می برد در دیدن دیدار تو این دیده ی مهجور را خوابش نیاید از هوس در آرزوی روی چو گلبرگ تو در صبحدم فریاد شوقی می زنم مانند بلبل در قفس خالی ز عنبر کرده ای بر لعل جان بخشت یقین شکّر فروشان لبت خالی نباشند از مگس کردم جهانی در سرت سر کرده ای با ما گران ظلمی چنین ای نازنین جایز ندارد هیچکس جهان ملک خاتون