جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۷۲۳: چه چاره چونکه دل از وی به کام دل نرسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه چاره چونکه دل از وی به کام دل نرسید زلال لعل لب او به کام دل نچکید به کام دل نرسیدم شبی به دولت وصل ز درد روز فراق تو جان به لب برسید منه تو بار گران بیش از این به شخص ضعیف ستمگرا که از آن پشت طاقتم بخمید به حال زار غریبی نزار رحمت کن که جان بداد به هجران و روی دوست ندید بکرد مرغ دلم در هوای جان پرواز که تا شراب مودّت ز جام عشق چشید دل ضعیف ستمدیده بلاکش من بیا که از دو جهان مهر روی تو بگزید بیا و کلبه احزان ما منوّر کن ز حد گذشت میان من و تو گفت و شنید چه شد چه بود که آن ماه روی مشکین بوی به سان آهوی وحشی ز پیش ما برمید نشان که داد چو من بنده در جهان یکدل بتی ستمگر شوخ ای نگار چون تو که دید جهان ملک خاتون