جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۹۷: نگار من ز منش گرچه عار می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگار من ز منش گرچه عار می آید مرا به عشق رخش افتخار می آید چگونه شرح توان داد از غم هجران چه جورها به من از روزگار می آید امید بود مرا کز دلم غمی ببرد بسی غمم به دل از غمگسار می آید بیا که در غم هجر تو جان شیرینم به لب مرا ز غم انتظار می آید بسی دلست به فتراک شوق بر بسته مگر که دلبر ما از شکار می آید ..... که از پیش او حذر اولیست دلا که آن بت چابک سوار می آید به دست باش دلا امشب از سر یاری که بویی از سر زلف نگار می آید اگر جهان همه گلزار می شود باری به دست دل ز فراق تو خار می آید اگرنه عشق تو باشد مرا چه نام نهند جهان ز نام تو با اعتبار می آید جهان ملک خاتون