جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۵۸۱: یار بی جرمی ز من بیزار شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار بی جرمی ز من بیزار شد ناگهان با دشمنانم یار شد مونس جانش همی پنداشتم نام و ننگم در سر این کار شد زاری و افغان من سودی نداشت چون بدیدم موجب آزار شد دیده ام از خواب غفلت مست بود ای دریغا این زمان بیدار شد در میان بحر شوق از ابر چشم دامنم مانند دریا بار شد هر گلی کز باغ وصلش دل بچید عاقبت در چشم بختم خار شد آخرالامر از فراق روی او دل ز جان، جان از جهان بیزار شد جهان ملک خاتون