جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۲: ما را به جهان جز غم تو یار نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما را به جهان جز غم تو یار نباشد جز جستن وصل تو مرا کار نباشد از گلشن وصل تو من خسته جگر را در پای دلم جز اثر خار نباشد چون سرو روان گر گذری پیش من آری در پای تو جز جان من ایثار نباشد دانی به چه شرط این بتوان کرد که آن دم در مجلس ما صحبت اغیار نباشد هستی تو طبیب دل پردرد جهانی لیکن دل تو در غم بیمار نباشد حال من غمدیده تو بنگر که چه باشد بیمار غم عشقم و تیمار نباشد گویند که دل را بده از دست به دلدار دل داده ز دستم من و دلدار نباشد بیداری شبهای من خسته عجب نیست در درد فراق تو که بیدار نباشد در کوی تو بارست سگان را به چه معنی این بنده مهجور تو را بار نباشد جهان ملک خاتون