جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۳: دارم امید وصل و به جایی نمی رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دارم امید وصل و به جایی نمی رسد واین درد بی دوا به دوایی نمی رسد از پای بوس وصل تو دوریم چاره نیست ما را که دست جز به دعایی نمی رسد قدّش بلای ما و ز بالاش بر دلم یک دم نمی رود که بلایی نمی رسد هر شب ز شوق همچو جرس ناله می کنم وز خیل دوست بانگ درایی نمی رسد یک لحظه نیست کاین دل شوریده مرا از جور روزگار جفایی نمی رسد بر درگه فراق گدایان عشق را از خوان وصل دوست صلایی نمی رسد مشنو سخن ز قول مخالف که راست نیست عشّاق را که از تو نوایی نمی رسد ما دولت وصال تو داریم آرزو وین آرزو به بی سر و پایی نمی رسد گفتم وصال روی تو خواهم جواب گفت سلطانی جهان به گدایی نمی رسد ما از در امید وصالت کجا بریم زین در کسی که رفت به جایی نمی رسد جهان ملک خاتون