جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۴: تا چند توان درد تو در سینه نهان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند توان درد تو در سینه نهان کرد در حسرت تو خون دل از دیده روان کرد با شوق رخت چند کند صبر دل من پیداست که تا چند ز جان صبر توان کرد تا سرو روانم نشد از دیده جان دور خون جگر از دیده غمدیده روان کرد سرو از حسد قدّ نگارم ز قد افتاد تا او به چمن قامت رعناش چمان کرد قدّم چو الف بود ولی بار غم هجر بر پشت دلم بود نگارا خم از آن کرد دل رفت به بازار که تا عشوه فروشد سودش غم عشق آمد و سرمایه زیان کرد دل نیست زمانی ز غم و یاد تو خالی یادش ز من خسته نیامد چه توان کرد با این همه بدمهری و بدخویی و تندی سر ترک توان و نتوان ترک جهان کرد گفتا نکنم همچو جهان با تو وفا من گفتم نکنی این تو و او رفت و چنان کرد جهان ملک خاتون