جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۹: دلم ز درد غم عشق جان نخواهد برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم ز درد غم عشق جان نخواهد برد گمان هستی این ناتوان نخواهد برد اگر ز جور تو جانم به لب رسد جانا بجز در تو به جایی فغان نخواهد برد بیا که وقت گلست و به بوستان برمت که کس گلی به در بوستان نخواهد برد دلم به قامت شمشاد تو چنان مایل که نام قامت سرو روان نخواهد برد تویی گلی به گلستان و بلبل سرمست بجز ثنای رخت بر زبان نخواهد برد بیا و کلبه احزان ما مشرّف کن دمی به لطف که کس این گمان نخواهد برد چو چشم مست توأم ناتوان و هیچکسی به پیشت اسم من ناتوان نخواهد برد به پیش دشمن بدخو ز لطف دلبر ما یقین که آب رخ دوستان نخواهد برد بده زکات جوانی و حسن و زیبایی که جز ثواب کسی از جهان نخواهد برد جهان ملک خاتون