جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۵: یک باره به ترک غم جانان نتوان گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک باره به ترک غم جانان نتوان گفت و این مشکل هجران تو آسان نتوان گفت گفتم که به نزدیک تو آرم غم دوری لیکن سخن غم بر جانان نتوان گفت دردیست مرا در دل و امکان دوا نیست چون درد بدان مایه ی درمان نتوان گفت من مور ضعیفم، شده پامال فراقش حال دل موری به سلیمان نتوان گفت گفتند به عید غم او تحفه چه داری قربان غم دوست بجز جان نتوان گفت گویند که در باخت فلانی سر و سامان در عشق حدیث از سر و سامان نتوان گفت شاهیست در این شهر و جهانیست گدایش احوال گدایی بر سلطان نتوان گفت جهان ملک خاتون