جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۹: از حال پریشان من او را خبری نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از حال پریشان من او را خبری نیست یا هست و به دلسوختگانش نظری نیست گویند که دارد اثری آه دل ریش فریاد که آه دل ما را اثری نیست در ره گذرش خاک شدم تا گذر آرد بر ماش چرا آن بت مه رو گذری نیست گر هست تو را غیر من خسته نگاری ای دوست به جان تو که ما را دگری نیست گفتم دل و جان پیشکش عشق تو کردم آشفته دلان را بجز این ما حضری نیست گفتا ز جهان هیچ توقّع چو نداریم ما را سر و پروای چنین مختصری نیست گویند که شب را سحری هست خدا را این تیره شب هجر مرا خود سحری نیست جهان ملک خاتون