جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۲: فریاد و درد ما ز غمت بی نهایتست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فریاد و درد ما ز غمت بی نهایتست جور و جفات بر دل تنگم به غایتست چشمت بریخت خون دلم را به تیغ هجر دادم ز وصل ده که نه وقت حمایتست مشتاق وصل تو من و از من تویی ملول آخر ز دل به دل نه تو گفتی سرایتست گویند دل به دل بودش راه و هیچ نیست گویی که این سخن به سبیل حکایتست دل برده ای و قصد جهان می کنی چرا بر ما جفا و جور تو جانا کفایتست دارم حکایتی ز فراقت ولی غمت خونم به زجر ریخت چه جای شکایتست دل برد در جهان به سر زلف تو پناه زیرا که جور غمزه ی تو بی نهایتست چشمم به طلعت رخ تو زان منوّرست کان پرتو جمال تو نور هدایتست رایت قرار داد به وصلم شبی از آن روی جهان ز لطف تو روشن چو رایتست جهان ملک خاتون