جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۲: درد دل دارم همانا وصل او درمان ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد دل دارم همانا وصل او درمان ماست وز دو لعل آبدارش آتشی در جان ماست آنکه بر حالم نسوزد آن دل بی رحم تست وآنکه با سر می نیاید محنت هجران ماست با طبیب درد ما گوی ای نسیم صبحدم آنکه نپذیرد علاجی درد بی درمان ماست گو بیا بر دیده ی من جای کن تا گویمت این قد چون نارون سرو سرابستان ماست گرچه سرو ناز بستانی ز ما سر می کشد چون رسد اینش چو او پیوسته در فرمان ماست من که در کنج قناعت نیم نانی می خورم در مقام فقر صد جمشید و کی دربان ماست از جهان چون تکیه بر درگاه لطفش کرده ام از عطا و بخشش او هر دو عالم زان ماست جهان ملک خاتون