جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۳۴: مرا که فرض شد از جان و دل دعای شما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا که فرض شد از جان و دل دعای شما بگو چگونه بگویم دمی ثنای شما ز پادشاهی ایران زمینش ننگ آید کسی که شد به سر کوی غم زدای شما اگرچه رای تو بر درد و غصّه ی دل ماست به غیر صبر چه تدبیر رای رای شما اگر رضای تو بر خون دل بود سهلست مقدمّست به خون دلم رضای شما به جان دوست که مرغ دل من غمگین به هیچ روی ندارد بجز هوای شما اگر به کلبه ی احزان ما دهی تشریف میان دیده ی روشن کنیم جای شما به جای جان سر و زر کرده ام فدا لیکن محقّریست شدم شرمسار پای شما بگفتمش که جهانی به تیغ هجر مکش جواب داد که سهلست خون بهای شما به درد هجر بمردیم آه اگر روزی به درد ما نرسد نوبت دوای شما جهان ملک خاتون