کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق
    آستان برترش از ذروه کیوان بنگر
    چرخ و انجم همه را بر درش از بخت بلند
    تابع حکم ببین بندهٔ فرمان بنگر
    شیر با صولتش آید به نظر گربهٔ زال
    گرگ را با سخطش چون سگ چوپان بنگر
    درگهش قبلهٔ ارباب حوائج شب و روز
    آستانش کنف گبر و مسلمان بنگر
    دل و دستش که از آن بحر و ازین کان خجل است
    منبع جود ببین معدن احسان بنگر
    هر که از بهر امیدیش به دامان زد دست
    در زمان نقد تمناش به دامان بنگر
    خانه‌ای ساخت ز گلزار ارم کز رفعت
    عقل را مانده در آن واله و حیران بنگر
    چرخ بالد اگر از رفعت خود گو اینک
    سر بر ایوان زحل سوده دو ایوان بنگر
    آب حیوان که خضر در ظلماتش می‌جست
    گو بیا ظاهر و پیداش به کاشان بنگر
    جدولی بین و در آن صف زده سی فواره
    همه را بر ورق نقره درافشان بنگر
    در میان جدولی از آب خضر مالامال
    وز دو جانب دو تر و تازه گلستان بنگر
    از نسیم سحرش رایحهٔ روح شنو
    وز زلال شمرش خاصیت جان بنگر
    بس که می‌بالد ازین طرفه بنا کاشان را
    سرهم چشمی شیراز و صفاهان بنگر
    یافت چون زینت اتمام ز نظارگیان
    این همی گفت به آن این بگذار آن بنگر
    پیر عقل از پی تاریخ به هاتف گفتا
    که به گلزار ارم چشمهٔ حیوان بنگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha