هاتف اصفهانی
ماده تاریخ
شماره ۵: آستان برترش از ذروه کیوان بنگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق آستان برترش از ذروه کیوان بنگر چرخ و انجم همه را بر درش از بخت بلند تابع حکم ببین بندهٔ فرمان بنگر شیر با صولتش آید به نظر گربهٔ زال گرگ را با سخطش چون سگ چوپان بنگر درگهش قبلهٔ ارباب حوائج شب و روز آستانش کنف گبر و مسلمان بنگر دل و دستش که از آن بحر و ازین کان خجل است منبع جود ببین معدن احسان بنگر هر که از بهر امیدیش به دامان زد دست در زمان نقد تمناش به دامان بنگر خانه ای ساخت ز گلزار ارم کز رفعت عقل را مانده در آن واله و حیران بنگر چرخ بالد اگر از رفعت خود گو اینک سر بر ایوان زحل سوده دو ایوان بنگر آب حیوان که خضر در ظلماتش می جست گو بیا ظاهر و پیداش به کاشان بنگر جدولی بین و در آن صف زده سی فواره همه را بر ورق نقره درافشان بنگر در میان جدولی از آب خضر مالامال وز دو جانب دو تر و تازه گلستان بنگر از نسیم سحرش رایحهٔ روح شنو وز زلال شمرش خاصیت جان بنگر بس که می بالد ازین طرفه بنا کاشان را سرهم چشمی شیراز و صفاهان بنگر یافت چون زینت اتمام ز نظارگیان این همی گفت به آن این بگذار آن بنگر پیر عقل از پی تاریخ به هاتف گفتا که به گلزار ارم چشمهٔ حیوان بنگر هاتف اصفهانی