کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو گلشه سوی شام شد مستمند
    بیاورد بابش یکی گوسفند
    ز بهر حیل سرش ببرید زود
    به کرباس اندر بپیچید زود
    بخوابید در خیمه چون مردگان
    شب تیره برداشت بانگ و فغان
    برآورد با زن بهٔک جا خروش
    که آوخ ز گلشاه ببرید هوش
    همه اهل حی جمله گرد آمدند
    سلبها دریدند و گریان شدند
    بشد باب گلشاه گوری بکند
    نهادش به گور اندرون گوسفند
    همه اهل حی راست پنداشتند
    سراسر همه نوحه برداشتند
    همه جملگی زار و گریان شدند
    چو ماهی ابر تابه بریان شدند
    دل خلق با درد پیوسته شد
    بریشان در خرمی بسته شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha