کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا از عشق دل لبریز خون است

    چو اخگر کز محبّت در درون است

    مگو عشق این نهنگ آتشین است

    محبت نیست این دریای خون است

    بسی بی پا و سر دارد به هرسوی

    کز آن جمله یکی گردون دون است

    شدیم از شهر بند عقل بیرون

    کنون مأوای ما ملک جنون است

    من آن سیمرغ کوه قاف عشقم

    که عنقای خرد پیشم زبون است

    جهان چون نقطه بین در مرکز دل

    دو کون و یونس دل بطن نون است

    بگوش ما بود هر نغمه موزون

    غریو شحنه ساز ارغنون است

    همه عالم حروف و حق سخنگوست

    وزو حرف نخستین کاف و نون است

    ازو در جنبش آمد گوهر گل

    باو هر جبشی را هم سکون است

    چو او را نیست حدی اُستوار است

    هر آن جنبش که درچشمت نگون است

    ندارد تابشش آغاز و انجام

    بلی آن جلوه گر بی چند و چون است

    مگو سرّ درون پرده اسرار

    که از اندیشه سر ّحق برون است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha