کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پدر، خواهد ببرّد زلفکان چون کمندش را

    پسر حیران، که چون سازد گرفتاران بندش را

    کند کوتاه، دست از زلف و از لعل شکر خندش

    نداند کاین دو هندو، پاسبانانند قندش را

    سپندش خال و دودش زلف و آتش، پرتو رویش

    عبث بی دود میخواهی بر این آتش، سپندش را

    نکرده هیچ ابرو خم به قطع زلف می‌ماند

    کمانداری که داد از دست ارپیچان کمندش را

    صبوحی آنقدر نگذاشت آن زلف تا برجا

    که گیری یک شب و بوسی دو لعل نوشخندش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha