کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شد فرشتۀ آب و پیش آمد غمین
    خاک بیزان بر سر افراشته زمین
    گفت کای نازان بتو جانهای پاک
    ای تو مقصود از مزاج آب و خاک
    باد از فیض دمت در اهتزاز
    آتش از تاب غمت در سوز و ساز
    ده اجازت تا زخف اینگروه
    افکنم زلزال در صحرا و کوه
    یا چو قوم لوط سازم سرنگون
    نک زمین بر این سیه بختان دون
    گفت شه آوخ که با خود نیستی
    باز کن چشم و ببین با کیستی
    می ندانی که ز امر کاف و نون
    خاکرا من داده ام طبع سکون
    شد کلیم از یمن ما صاحب یمین
    تا فرو بلعید قارونرا زمین
    ما سرشتیم اینجوم از خاک و آب
    زان بر آمد نام بایم بوتراب
    ایفرشته ما یمین داوریم
    ما کجا محتاج عون و یاوریم
    من بعمداً خود بر این دریا زدم
    پای بر دنیا و مافیها زدم
    رو بهل تا آب او خاکم برد
    پاک سوی عالم پاکم برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha