کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به فریادم رس ای جان عزیز! بان لعل شیرینت
    هزاران رخنه در دین کرد مژگان کج آیینت
    ز درویشان نمی پرسی، نمی دانم چه دل داری؟
    ز آه ما نمی پرسی؟ بگو تا چیست آیینت؟
    ز بوی سنبلت خواهد بهارستان چین رونق
    ز روی چون گلت دارد گلستان و چمن زینت
    به بازی زلف مشکین است گرد عارضت جولان
    چه شیرین است- یارب!- زین دو ریحان برگ نسرینت
    به بزم عاشقان شب چشم مستت بی قرارم کرد
    هنوزم سر گران است از خمار جام دوشینت
    تو خود شکر، عرق چون گل، منم زین گلشکر بی دل
    خدارا دردمندان را نسیمی از عرق چینت
    نگاهی کن به چشم مرحمت ای خسرو خوبان!
    به تلخی جان شیرین داد چون فرهاد، مسکینت
    من و دل چون «وفایی» هر دو سرگردان و مخموریم
    من از چشم می آلود و دل از گیسوی مشکینت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha