کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز ای مه محرم پر شور سرزدی
    و اندر دلم شراره زعاشور برزدی
    سختا که روی تو مگر ازسنگ کرده اند
    کاینک دوباره حلقه ماتم بدرزدی
    بازآمدی و بردل مجروح من چو پار
    ازغصه نیشتر زدی و بیشتر زدی
    تو آن نه ای مگر که بشر تاختی زخیر
    و آنگاه ره بزاده خیر البشر زدی
    تو آن نه ای مگر که بجای کفی زآب
    پیکان بحلق اصغر خونین جگر زدی
    آن سر که چرخ روی بپایش همی نهاد
    بر نوک نی نموده بهر رهگذر زدی
    دستی که آستین ورا بوسه داد چرخ
    در قطع آن تو دامن کین برکمر زدی
    با منقذبن مره شدی یار بس ز مکر
    نزد پدر عمود بفرق پسر زدی
    تو خود همان مهی که به پیشانی حسین
    باسنگ جور نقشه شق القمر زدی
    تو خود همان مهی که بمیل تنی شریر
    در خمیه گاه آل پیمبر شرر زدی
    بر پیکر امام امم با زبان تیغ
    زخمی دهان نبسته که زخمی دگر زدی
    شاهیکه خاک مقدم او روح کیمیاست
    بر نیزه سنان سرش از بهر زر زدی
    ازکام خشک و چشم تر عترت رسول
    تا حشر شعله در دل هر خشک و تر زدی
    از روبهان چند برانگیختی سپه
    و آنگه بحیله پنجه با شیر نر زدی
    از دادگر نگشته بشرم و سکینه را
    سیلی برخ ز مردم بیدادگر زدی
    زینب که در سیر زعلی بود یادگار
    او را بتازیانه هر بد سیر زدی
    هردم زتست دیده جیحون گهر نثار
    تا با چه زهره بر شه والا گهر زدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha