کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز بس گل ز بلبل بد اندوهناک

    طلب کرد حاجت ز یزدان پاک

    به درگاه ایزد همی رو نمود

    طلب ارزوی دل از او نمود

    همی گفت ای کردگار قدیر

    که از حاجت بندگانی خبیر

    تو دانی چه با جان من کرده اند

    نه خوارم همی درچمن کرده اند

    مرا ز این گلستان نجاتی بده

    به آزادی من براتی بده

    ترحم به حال من خسته کن

    ز قیدگلستان مرا رسته کن

    وسیع است ملک تو ای دادگر

    ده ازگلشنم جا به جای دگر

    به جای دیگر ساز آبشخورم

    چرا درچمن مانم وغم خورم

    مرا از چمن یارب آواره کن

    به درد دل خسته ام چاره کن

    توای کردگار خبیر بصیر

    هم از فاخته داد من را بگیر

    بکن تیری از غیب او را نصیب

    اجب سؤلنا یا اله المجیب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha