کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شناخت ذوق بهار آنکه گل به دامان ریخت
    چو چید از جگر لاله داغ بر جان ریخت
    ز بی‌مروتی ابر این چمن سوزم
    که بر من آتش و بر خار و خس گلستان ریخت
    چه نا‌امیدی در خواب دیده آمد دوش
    که جای اشک همه شب نگه ز مژگان ریخت
    چه چشم بد دگر این روزگار برهم زد
    که دسته دسته مرا نیش بر رگ جان ریخت
    کسی ز تشنگی راه کعبه ایمن شد
    که خونش از مژه هم در سر بیابان ریخت
    نظر ز داغ جگر یافت دیده‌ام کامشب
    ز نیم قطره سرشک آبروی طوفان ریخت
    ز بیم صاحب گلشن سحر فصیحی چید
    ز جیب لاله و گل چاک در گریبان ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha