الهامی کرمانشاهی
خیابان دوم
بخش ۲۸ - به میدان رفتن جناب زهیر ابن قین ونبرد آزمودن و مراجعت به خدمت امام(ع)
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهیرابن قین آن سوار نبرد بیامد برشاه رخ پر زگرد رکاب سمندش ببوسید و گفت که ای آشکارا بتو هر نهفت چه باشیم و چندان درنگ آوریم همان به که کوشیم و جنگ آوریم دمی با سپه ترکتازی کنیم سپس جاودان سرفرازی کنیم بده رخصتم تا دراین دشت جنگ کنم چهر ه از خون خود لاله رنگ شهنشاه پوزش ازآن مرد راد پذیرفت و دستوری جنگ داد به میدان درآمد زهیر دلیر خروشید برآن سپه همچو شیر که ای قوم آهن دل نابکار به کین با خدا و خداوندگار منم چاکری زآستان حسین (ع) مرانام فرخ – زهیر ابن قین مرا گر بر آیم به یکران عزم چو ایوان بزم است میدان رزم خوش آندم که در پهنه ی کارزار کنم جان نثار ره شهریار ایا نابکاران دور از حیا حسین(ع) است سبط شه انبیا(ص) شما از چه رو آب شیرین گوار ببستید بر روی آن شهریار بگفت این و مانند شیر ژیان برآهیخت شمشیر گیتی ستان تو گفتی که شمشیر او اژدهاست دمش همچو بارنده ابر بلاست به یکدم صد و بیست مرد وسوار بیافکند ز آن لشکر نابکار پس از زرمگه شد وبه نزدیک شاه بدوآفرین خواند گیتی پناه الهامی کرمانشاهی