فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۱: هر دم از شوق لب لعلت دلم خون می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر دم از شوق لب لعلت دلم خون می شود صورت حالم ز خون دل دگرگون می شود تا خطش سر زد ز رخ شد روز غم بر من دراز موسمی کش روز می کاهد شب افزون می شود گر حذر داری ز دود آه من حرفی بگو چاره دفع گزند مار ز افسون می شود جلوه حسنست مواج کمال عاشقی هر کرا لیلی نگاهی کرد مجنون می شود نیست این آتش که با آه منست از عشق تو در دلم سوزی که از غیرست بیرون می شود زین غم و محنت که در آغاز عشقت می کشم می شود معلوم کآخر حال من چون می شود گر کند محزونیم شادش ز من پنهان کنید شاد می بیند مرا ناگاه محزون می شود ذوقی از قد بتان حاصل نشد زهاد را طبع ناموزون کجا با سعی موزون می شود می شود حاصل فضولی مقصد از دوران دل با وجود صبر بر بی داد گردون می شود فضولی بغدادی