فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۸: ندانستم که آن ماه آن چنین راه ستم گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندانستم که آن ماه آن چنین راه ستم گیرد شود سرکش ز پا افتادگان را دست کم گیرد قدم تا چند از بار غم آن سرو خم باشد دلم تا کی ز دست بی کسی دامان غم گیرد ندیدم گرم خونی جز حنا کز روی یک رنگی دم خونریزم آرد رحم دست آن صنم گیرد ملایک در فلک گریند مردم در زمین بر من چو عالم را فغانم با صدای زیر و بم دارد بگردون سیل اشکم می رسد هاله مبند ای مه که کس در رهگذار سیل خونی خانه کم گیرد طبیبا داغ تدبیر من آن به کم نهی بر دل نپنداری که عاشق را دل از ذوق الم گیرد فضولی را میسر نیست ذوق دولت وصلت همان به الفتی در کنج تنهایی بغم گیرد فضولی بغدادی