فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۵: هست ما را زندگی از جوهر شمشیر دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هست ما را زندگی از جوهر شمشیر دوست روح ما گر هست جوهر جوهر شمشیر اوست عالمی دارم که مستغنیست از مهر فلک روز و شب روشن ز مهر گلرخان ماه روست گر چه ما را کشت تیر او ز بدحالی رهاند از نکویان در حقیقت هر چه می آید نکوست قطع شد آب حیات از باغ عمر ما هنوز میوه مقصود پنهان در نهال آرزوست بیش و کم تأثیر یک فیضیست در بزم وجود گر تفاوت در قدح باشد شراب از یک سبوست گر تجرد هم گزیند نیست بی شر نفس بد زهر کی زائل شود از مار گر افکند پوست منزل جانان فضولی کس نمی داند کجاست هر که می بینم ز سر کردست پا در جست و جوست فضولی بغدادی