فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۰: جانی که هست رسته ز آزار او کجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانی که هست رسته ز آزار او کجاست آزاده که نیست گرفتار او کجاست آسوده که داشته باشد فراغتی در دور غمزه های ستمگار او کجاست صاحب دلی که در دل او نیست بار غم در آرزوی لعل گهربار او کجاست من نیستم فتاده رفتار او همین افتاده که نیست ز رفتار او کجاست تنها مگو که واله رخسار او منم آن کس که نیست واله رخسار او کجاست بی پرده اوست در همه جا جلوه گر ولی چشمی که هست قابل دیدار او کجاست دل بود جای محنت بسیار او بسوخت در حیرتم که محنت بسیار او کجاست از غم دل فضولی زارست بی قرار یارب قرار بخش دل زار او کجاست فضولی بغدادی