فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۵۰: شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما یافت از وصل تو مرهم سینه افکار ما بی تردد دولت وصل تو ما را شد نصیب به که غیر از شکر این نعمت نباشد کار ما همدم ما بود غم درد سر از ما کرد کم غالبا دلگیر شد از گریه بسیار ما دور گردون بر مراد خاطر ما شد مگر رحمی آمد چرخ را بر نالهای زار ما آسمان دارالشفای عافیت را در گشود رو نهاد از درد در صحت دل بیمار ما بعد ازین ما را ز دوران فلک خوفی نماند دست دوران فلک کوته شد از آزار ما حمدلله بر فروغ صبح دولت یافت ره در شب محنت فضولی دولت بیدار ما فضولی بغدادی