فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷: نهفتن در دل و جان درد و داغ آن پری وش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نهفتن در دل و جان درد و داغ آن پری وش را توانم گر توان پوشید با خاشاک آتش را ز سینه آه حسرت می کشم چون تیر از ترکش که کی سازد تهی بر سینه ام آن ترک ترکش را منقش گشت رخسارم بخون چون لاله زار آن به که مالم بر کف پای تو رخسار منقش را دلا زهد ریایی هیچ کس را خوش نمی آید شعار خود مکن بهر خدا این وضع ناخوش را شبی دیدم که در زلف تو دل سرگشته می گردد نمی دانم چه تعبیرست این خواب مشوش را گهی جورست و گه کم التفاتی کار آن بدخو بدور او بلا کم نیست عشاق بلاکش را فضولی چند در بند جهات مختلف مانی ز غم بگذار تا بر هم زند ضعف تو هر شش را فضولی بغدادی