فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵: نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ما را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ما را چه گوید چون بپرسد نیست چون نام و نشان ما را فلک چنگیست خم ما ناتوانها تارهای او رضای دوست مضرابی که دارد در فغان ما را با فغان ظاهرم وز ضعف پنهان وه که سودایت به بی نام و نشانی کرد رسوای جهان ما را چه می پرسی ز احوال درون در آتش عشقت سیه ماریست مغز سوخته در استخوان ما را طبیبا در علاج درد دل ماهر شدی اما چه حاصل زانکه گشتی از خطا در امتحان ما را ز خاک آستانش روی ما مشکل که برگردد اگر مانند اختر سر رسد بر آسمان ما را فضولی هست نقد جان و تن نذر بتان ما را که گرداند خدا شرمنده روی بتان ما را فضولی بغدادی