فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳: شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل را بدندان پاره پاره ساخته شبنم تن گل را چو گیرم کاکلش را تا کشد سوی خودم آن مه بقصد دوری من می گشاید عقد کاکل را صبا را جویبار از موج در زنجیر می دارد بجرم آن که با زلفت برابر گفت سنبل را لباس عاریت را اعتباری نیست ای منعم ز گلبن کم نه بر باده ده رخت تجمل را چه جویم التفات از گلرخی کز غایت شوخی ز اسباب کمال حسن می داند تغافل را نه عاشق اگر فکر نجات از قید غم داری چه نسبت با اسیر عشق تدبیر و تأمل را فضولی بی توکل راه دشوارست بر مقصد مده گر طالبی از دست دامان توکل را فضولی بغدادی