فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰: بخاک ره کشیدم صورت جسم نزارم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بخاک ره کشیدم صورت جسم نزارم را بدین صورت مگر بوسم کف پای نگارم را غبار رهگذارم کرد شوق امید آن دارم که گاهی خیزم و گیرم رکاب شهسوارم را شدم خاک ره غم اشک خواهد ریخت بر حاکم بهر چشمی که دوران توتیا سازد غبارم را ره رسوایی از فرهاد و مجنون یافتم خالی ز خار و خس زمانه پاک کرده رهگذارم را غبار آستانت گریه ام را می دهد تسکین ازین به توتیایی نیست چشم اشکبارم را حذر کن ای فلک از آه و اشک من مکن کاری که ناگه بر کشم از قهر تیغ آبدارم را فضولی قصه بیداد آن گلرخ چه می خوانی چرا نومید می سازی دل امیدوارم را فضولی بغدادی