صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۹۸۲: ورق تا نگردانده باد خزانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ورق تا نگردانده باد خزانی غنیمت شمر نوبهار جوانی دو روزی است همراهی جسم با جان رفیقی طلب کن که بر جا نمانی بساط فلک قطع کردن نیاید چو شطرنج ازین مرکب استخوانی نظر بر تو دارند آتش عنانان مبادا ازین کاروان بازمانی بپیوند با چرخ پیش از بریدن که در قبضه خاک عاجز نمانی درین انجمن خویش را میهمان دان منه بر دل خود غم میزبانی به آه گرانمایه کن صرف دم را که طومار آه است خط امانی چو ابروی خوبان خمش باش و گویا که چندین زبان است در بی زبانی نگردد چو آهوی چین مشک خونت به از خون خود خاک را گر ندانی مرو بیش ازین در پی لاله رویان درین بحر خون چند کشتی برانی؟ که دست تو می گیرد ای پست فطرت؟ اگر آستین بر دو عالم فشانی خمش باش در بحر هستی که ماهی زبان محیط است از بی زبانی فتاده است ناسازگاری بتان را چو بی نسبتی لازم میهمانی به فکرسرای بقا باش صائب منه دل به تعمیر دنیای فانی صائب تبریزی