صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۹۵۶: ای آه جگرسوز ز شست تو خدنگی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای آه جگرسوز ز شست تو خدنگی کوه الم از دامن صحرای تو سنگی در دشت خطرناک تو هر خار سنانی از بحر پرآشوب تو هر موج نهنگی گردون سراسیمه و این خاک گرانسنگ در کوچه سودای تو دیوانه و سنگی در راه تمنای تو ارباب طلب را عمر ابد و مرگ، شتابی و درنگی صحرایی سودای تو هر نافه بویی سودایی صحرای تو هر لاله رنگی برقی که ازو طور به زنهار درآید از نرگس مژگان تو رم خورده خدنگی با شوخی چشم تو رم چشم غزالان در دیده روشن گهران آهوی لنگی موجی که بود سلسله جنبان تلاطم با شوخی مژگان تو همچون رگ سنگی یاقوت ز شرم لب رنگین سخن تو چون چهره خجلت زده هر لحظه به رنگی از حسن پر از شیوه آن کان ملاحت قانع نتوان گشت به صلحی و به جنگی از بار شکوه تو بود خامه صائب چون سبزه نورسته نهان در ته سنگی صائب تبریزی