صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۹۴۶: دل را اگر چه نیست ز دلدار آگهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل را اگر چه نیست ز دلدار آگهی دلدار را بود ز دل زار آگهی بیمار اگر ز درد بود غافل از طبیب دارد ولی طبیب ز بیمار آگهی از نافه نیست آهوی رم کرده را خبر عاشق ندارد از دل افگار آگهی آن برده است راه به مرکز که نیستش از سیر و دور خویش چو پرگار آگهی مهر خموشیم به دهن چون صدف زدند تا یافتم ز گوهر اسرار آگهی بگشا نظر چو سوزن و باریک شو چو تار داری اگر ز نازکی کار آگهی در شهر زنگ، آینه در زنگ خوشترست پیش سیه دلان مکن اظهار آگهی خون می کنند بر سر هر خار رهروان یابند اگر ز لذت آزار آگهی از پیچ و تاب کشف شود خرده های راز دارد ز گنج زیرزمین مار آگهی انگشت اعتراض به گفتار ما منه ما را چو خامه نیست ز گفتار آگهی مهرش به لب زنند چو خال دهان یار آن را که می دهند ز اسرار آگهی پوشیدگی حجاب بصیرت نمی شود دارد ز خفتگان دل بیدار آگهی صائب مرا ز بی خبری نیست شکوه ای بر خاطر لطیف بود بار آگهی این آن غزل که مولوی روم گفته است کار آن کند که دارد از کار آگهی صائب تبریزی