صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۹۲۷: ای گل ز شوخ چشمی اغیار غافلی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای گل ز شوخ چشمی اغیار غافلی از سادگی ز زخم خس و خار غافلی ای گل ز دامن تر اغیار غافلی آیینه ای، ز آفت زنگار غافلی در خواب ناز نرگس خود را ندیده ای از ترکتاز فتنه بیدار غافلی آیینه خمار شکن پیش دست توست از اضطراب تشنه دیدار غافلی هر موی بر تن تو شود آه حسرتی آگاه اگر شوی که چه مقدار غافلی افکنده ای بساط اقامت به زیر چرخ در تنگنای بیضه ز گلزار غافلی دولت طلب ز سایه بال هما کنی از خواب امن سایه دیوار غافلی چون رشته دست پیش گهر می کنی دراز از گنج خویش در ته دیوار غافلی چسبیده ای چو نی به شکرخواب عافیت از جستجوی دولت بیدار غافلی زان چون جرس همیشه دلت می تپد که تو در کاروان ز قافله سالار غافلی واقف نه ای ز رفتن عمر سبک عنان چون کاروان ریگ ز رفتار غافلی داری گمان که با تو به دل گشته است راست صائب ز مکر عالم غدار غافلی صائب تبریزی