صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۹۲۶: صائب ز طول بیش بود عرض راه تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صائب ز طول بیش بود عرض راه تو از مستی این چنین که به هر سوی مایلی از درد و داغ عشق بود شور هر دلی بی روی آتشین نشود گرم محفلی در عین ناز، نرگس خود را ندیده ای از ترکتاز لشکر بیداد غافلی برقی کز اوست سینه ابر بهار چاک نسبت به شوخی تو بود پای در گلی در دیده نظارگیان ماهپاره ای است از آفتاب حسن تو هر پاره دلی زان آتشی که از رخ لیلی بلند شد هر برگ لاله ای است درین دشت محملی هر حلقه را ز روی تو نعلی در آتش است در دور خط به بردن دل بس که مایلی هر چند روی دل ز تو هرگز ندیده ایم بر هر طرف که روی کنم در مقابلی افتادگی گزین که ره دور عشق را غیر از فتادگی نتوان یافت منزلی از دل اگر غبار تعلق فشانده ای آزاده ای، اگر چه اسیر سلاسلی گر تشنه وصال محیط است آب تو در جویبار جسم به آن بحر واصلی سیلاب می برد خس و خاشاک را به بحر دامان عشق گیر اگر زان که کاهلی گوهر اگر به گرد یتیمی نمی رسید زین بحر بیکنار نمی یافت ساحلی خورشید بدر کرد مه ناتمام را با ناقصان بساز اگر زان که کاملی زان می پرد به نقش و نگار جهان دلت کز نقشبند عالم ایجاد غافلی در چشم اعتبار نمک سودن است و بس در شوره زار عالم اگر هست حاصلی صائب تبریزی