صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۹۰۷: ای غنچه لب که سر به گریبان کشیده ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای غنچه لب که سر به گریبان کشیده ای در پرده ای و پرده عالم دریده ای برق سبک عنانی و کوه گران رکاب در هیچ جا نه و همه جا آرمیده ای تمکین لفظ و شوخی معنی است در تو جمع در جلوه ای و پای به دامن کشیده ای صد پیرهن غریب تر از یوسفی به حسن در مصر ساکنی و به کنعان رسیده ای چشم بد از تو دور که چون طفل اشک من هر کوچه ای که هست به عالم، دویده ای در پله غرور تو دل گر چه بی بهاست ارزان مده ز دست که یوسف خریده ای غیر از نگاه عجز که از دور می کند ای سنگدل ز صائب مسکین چه دیده ای؟ صائب تبریزی