صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۹۲: طومار عمر طی شد و غافل نشسته ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طومار عمر طی شد و غافل نشسته ای برخاست شور حشر و تو کاهل نشسته ای در وادیی که برق خورد نیش کاهلی از غفلت آرمیده چو منزل نشسته ای نیلوفر سپهر به خون تو تشنه است ای لاله شکفته چه غافل نشسته ای خضر رهی و پشت به دیوار داده ای آیینه ای، چه سود که در گل نشسته ای بر چهره ات چگونه در فیض وا شود؟ آخر کدام شب به در دل نشسته ای؟ در کعبه ای و پشت به محراب کرده ای هم محملی به لیلی و غافل نشسته ای چندین هزار مرحله می بایدت برید تا روشنت شود که به منزل نشسته ای این آن غزل که فیضی شیرین کلام گفت در دیده ام خلیده و در دل نشسته ای صائب تبریزی