صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۷۴: تو قدر درد و غم جاودان چه می دانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو قدر درد و غم جاودان چه می دانی؟ حضور عافیت رایگان چه می دانی؟ نکرده ای سفری در رکاب بیهوشی گذشتن از سر کون و مکان چه می دانی؟ ز برگ و بار تعلق نگشته ای دلسرد تو قدر سیلی باد خزان چه می دانی؟ نیافتی نظر از شبنم سبک پرواز نشست و خاست درین بوستان چه می دانی؟ دلت خوش است که داری ثمر درین بستان فراغبالی سرو روان چه می دانی؟ فریب خورده نیرنگ نوبهارانی عیار چهره زرد خزان چه می دانی؟ تمام عمر به تن پروری برآمده ای غمی به غیر غم آب و نان چه می دانی؟ در آفتاب قیامت نسوخته است دلت قماش داغ دل خونچکان چه می دانی؟ تو کز حصار تن خود نرفته ای بیرون ره برون شدن از آسمان چه می دانی؟ ترا که کار نیفتاده با جهان صائب سبک رکابی عهد جهان چه می دانی؟ صائب تبریزی