صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۷۰: گذشت عمر و تو مست شراب گلرنگی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گذشت عمر و تو مست شراب گلرنگی دمید صبح و تو چون سبزه در ته سنگی دید پرده گوش فلک ز ناله صور همان تو گوش بر آواز نغمه چنگی به پرتوی و نسیمی ز هم فرو ریزی سبک رکاب چو بو، بی ثبات چون رنگی زمین به خشک پلنگ تو تنگ میدان است به ماه در جدل و با ستاره در جنگی ز دیدن تو خورد بر هم آبگینه و آب غبار آینه اهل دید چون زنگی اگر چه روی زمین نیلی از گرانی توست چو برگ کاه به میزان عقل بی سنگی گواه مردی آزادگان دم و قدم است درین دو پله تو نامرد گنگی و لنگی ز داغ لاله زمین دلت سیاهترست به چهره چون ورق لاله گر چه خوش رنگی ز بار حرص نداری قرار بر یک جا گران و پر حرکت همچو آسیا سنگی به دیده همه عالم چو خار ناسازی به لقمه همه کس ناگوار چون سنگی چو دست پیش تو دارد کسی گره گردی ولی به وقت خراش دل آهنین چنگی مکن چو اهل کرم دعوی فراخ دلی که همچو دایره خلق مفلسان تنگی ز نه سپهر گذشتند گرم رفتاران تو سست عزم همان در شمار فرسنگی نوای زاغ درین باغ نیست بی تائثیر تو بی اثر چه نوایی، کدام آهنگی؟ ز ناله تو دل سنگ آب شد صائب مگر به عارف خاک فرج هم آهنگی؟ صائب تبریزی