صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۴۸: ز خط سیه رخ چون لاله زار خود کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خط سیه رخ چون لاله زار خود کردی ستم به روز من و روزگار خود کردی همان ز ماه تمام تو نور می بارد اگر چه هاله خط را حصار خود کردی هزار دیده تر در قفا ز شبنم داشت گلی که از رخ خود در کنار خود کردی مرا که ساخته بودم به داغ نومیدی دگر برای چه امیدوار خود کردی؟ هزار شکوه جانسوز داشتم در دل مرا به نیم نگه شرمسار خود کردی نکرد برق جهانسوز با خس و خاشاک ز گرمی آنچه تو با بی قرار خود کردی نگشت حرمت دین سنگ راه شوخی تو اگر به کعبه رسیدی شکار خود کردی ز وعده ای که دلت را خبر نبود ازان چه خون که در دلم از انتظار خود کردی مباد آفت پژمردگی بهار ترا چنین که تازه مرا از بهار خود کردی چها کنی به دل آب کرده عاشق که آب آینه را بی قرار خود کردی گهر ز گرد یتیمی گرانبها گردد کناره بهر چه از خاکسار خود کردی؟ هنوز کوه به خدمت نبسته بود کمر که همچو لاله مرا داغدار خود کردی تو از کجا و تعلق به آب و گل صائب؟ ستم به آینه بی غبار خود کردی صائب تبریزی