صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۳۱: تا کی اندیشه این عالم پرشور کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا کی اندیشه این عالم پرشور کنی؟ دست تا چند درین خانه زنبور کنی؟ خلوت خاص تو در خانه دل خواهد بود خانه گل چه ضرورست که معمور کنی؟ چند در خواب رود عمر تو ای بی پروا؟ آنقدر خواب نگه دار که در گور کنی شب پی خواب تو بس نیست که از بی خبری روز نورانی خود را شب دیجور کنی؟ خردی را که نجات تو ازو خواهد بود تا به کی غرقه به خون از می انگور کنی؟ رستم از سیلی تقدیر به خاک افتاده است تا به کی تکیه به سرپنجه پرزور کنی؟ اگر از خوان قناعت نظری آب دهی خاک عالم همه در کاسه فغفور کنی نقد حال تو شود بی غمی عالم قدس چون غم رفته و آینده ز دل دور کنی خوشه اش روز جزا تاج سلیمان باشد دانه ای را که نثار قدم مور کنی سر چه باشد که دریغ از سخن حق دارند؟ اقتدا به که درین کار به منصور کنی صائب از دردسر هر دو جهان باز رهی سر اگر در سر عطار نشابور کنی صائب تبریزی