صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۱۸: بوسه از کنج لب یار نخورده است کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بوسه از کنج لب یار نخورده است کسی ره به گنجینه اسرار نبرده است کسی من و یک لحظه جدایی ز تو، آن گاه حیات؟ اینقدر صبر به عاشق نسپرده است کسی لب نهادم به لب یار و سپردم جان را تا به امروز به این مرگ نمرده است کسی ریزش اشک مرا نیست محرک در کار دامن ابر بهاران نفشرده است کسی آب آیینه ز عکس رخ من نیلی شد اینقدر سیلی ایام نخورده است کسی غیر از آن کس که سر خود به گریبان برده است گوی توفیق ازین عرصه نبرده است کسی داغ پنهان مرا کیست شمارد صائب؟ در دل سنگ شرر را نشمرده است کسی صائب تبریزی