صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۰۹: اگر از موج خطر چشم به ساحل داری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر از موج خطر چشم به ساحل داری در دل بحر همان آینه در گل داری از دل تنگ کنی شکوه، نمی دانی حیف که گشاد دو جهان در گره دل داری گر شوی آه، نفس راست نخواهی کردن گر بدانی چه قدر راه به منزل داری چون توانی سبک این بادیه را طی کردن؟ تو که از نقش قدم پا به سلاسل داری نسبت حسن چو خورشید به ذرات یکی است تو ز کوته نظری چشم به محمل داری باد پروانه کجا گرد دلت می گردد؟ تو که چون شمع دو صد کشته به محفل داری آب از دیده آیینه روان می گردد گر به رخسار خود آیینه مقابل داری می توان یافتن از تلخی گفتار ترا که ز خط زیر نگین زهر هلاهل داری پرده شرم تو غمازتر از فانوس است می توان یافت ز سیما که چه در دل داری از نظربازی این لاله عذاران صائب چه به غیر از جگر سوخته حاصل داری؟ صائب تبریزی