صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۰۴: نی خود را بشکن گر شکری می طلبی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نی خود را بشکن گر شکری می طلبی برگ از خود بفشان گر ثمری می طلبی خبری نیست که در بیخبری نتوان یافت بیخبر شو ز جهان گر خبری می طلبی از خودی تا اثری هست، دعا بی اثرست بی اثر شو، ز دعا گر اثری می طلبی پا به دامن کش و از هر دو جهان چشم بپوش گر ازین خانه تاریک دری می طلبی صبر چون غنچه به خاموشی و دلتنگی کن گر گشایش ز نسیم سحری می طلبی دهن خود چو صدف پاک درین دریا کن اگر از ابر بهاران گهری می طلبی خضر توفیق پی گمشدگان می گردد خویش را گم کن اگر راهبری می طلبی داد از پرتو خود بال به شبنم خورشید پا به دامن کش اگر بال و پری می طلبی صدف آبله باشد کف افسوس ترا تا تو گم کرده خود از دگری می طلبی چون شرر دیده روشن ز جهان کن تحصیل اگر از سوخته جانان اثری می طلبی خضر چون سبزه زند موج درین دامن دشت پای در ره نه اگر همسفری می طلبی آب خود صاف کن از پرده گلها صائب گر ز خورشید چو شبنم نظری می طلبی صائب تبریزی